شبهای قدر التماس دعا داریم.
یک اصل مهم در تربیت فرزند، خودسازی والدین است. یعنی والدین هر اندیشه و رفتاری که دوست دارند فرزندانشان داشته باشند، در ابتدا باید خودشان آن را انجام دهند تا فرزند با دیدن والدین آن عمل یا طرز تفکر را بیاموزد.
**حضرت علی (علیه السلام) در حکمت 73 نهج البلاغه میفرمایند: آنکه خود را پیشوای مردم قرار داد، باید پیش از آنکه دیگران را (ادب) بیاموزد، خود را تعلیم دهد، و باید پیش از آنکه با زبانش تربیت کند با کردارش فرهیختگی را تعلیم دهد. آنکه خویش را دانش و ادب میآموزد به تعظیم سزاوارتر است از کسی که فقط دیگران را دانش و ادب میآموزد.
**آن چیزی که در راس همه امور هست برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی تواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد.(امام خمینی (رحمة الله علیه) صحیفه نور، ج16، ص9 )
نمونه ای از بازی امام صادق (علیه السلام) با کودکان، که علاوه بر جنبه های پرورشی بازی به جنبه های آموزشی آن نیز توجه شده است:
« امام صادق (علیه السلام) در کودکی با کودکان می نشست و استاد میشد و آنها شاگرد او میشدند. امام نام میوه ای را میپرسید که مثلا بر درخت یا زمین میروید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان منطقه میروید. هرکس نام آن میوه را میگفت، استاد میشد و امام نیز جزء شاگردان قرار می گرفت. گاهی امام به علت صداقت نداشتن همبازیهای خود، بازی را ترک میکرد و با خواهش بقیه دوستان به بازی برمیگشت.
در بازی دیگری امام استاد میشد و کلمه ای میگفت، مثل (الشراعیه؛ شتر گردن دراز) و شاگردان باید تکرار میکردند؛ سپس امام کلمه ای دیگر میگفت که هموزن آن کلمه بود، ولی شاگردان باید دوباره همان کلمه اول را تکرار میکردند؛ در این میان هرکس اشتباه میکرد از بازی خارج میشد.
امام بدین طریق، زبان، دقت و تمرکز کودکان را تقویت میکرد. »
[به نقل از کتاب سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نوشته دکتر محمد داوودی و دکتر سیدعلی حسینی زاده]
بازی برای بچه ها آنقدر اهمیت دارد که وقتی در سیره معصومین جستجو میکنیم نه تنها شاهد سفارش آنها به این مسئله هستیم بلکه داستان بازی حضرات با بچه ها نیز در روایات آمده است.
برخی از فواید بازی با کودک:
1- مصرف شدن انرژی
2- تقویت حواس پنج گانه
3- شناسایی ترس ها، تردیدها، نقاط ضعف و قدرت کودک
4- آموزش دادن زمانهای محبت و غضب
5- تقویت و پرورش رشد ذهنی و شناخت کودک از خود و محیط پیرامون
6- رشد اجتماعی کودک
و ...
[برگرفته از کتاب سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نوشته دکتر محمد داوودی و دکتر سیدعلی حسینی زاده]
برخی اساتیدو پژوهشگران اسلامی، تفاوت روان شناسی غربی و اسلامی را اینگونه توصیف کرده اند:
1- روان شناسی غربی، روح و نفس را نفی میکند اما روان شناسی اسلامی به اثبات آن می پردازد.
2- روان شناسی غربی، فقط از روش تجربی (تجربه حسی) استفاده میکند اما روان شناسی اسلامی خودش را محدود به یک روش نمیکند و از تمامی روشها از جمله عقلی، تجربی، شهودی، نقلی(روایی) و ... استفاده میکند.
3- روان شناسی غربی، در برخی موارد راه حلهای نامشروع (غیر دینی و شرعی) ارائه میدهد [مثلا شرکت در مراسم پارتی و گوش دادن آهنگ های مبتذل و یا دوست پسر یا دوست دختر گرفتن و ...] اما روان شناسی اسلامی با هدف تکامل و تعالی انسان پیش میرود لذا راهکارهایی در چاچوب اسلام برای رسیدن به هدف خلقت ارائه میدهد.
« ما به تکامل و پرورش یافتن روان شناسی اسلامی امیدواریم. »
چند روز پیش از طرف یکی از موسسات مطرح قرآنی پیامکی آمد که به یک محفل انس با قرآن دعوت کرده بودند. گفته بودند این محفل در یکی از امامزاده های قم برگزار می شود و در پایان افطاری داده می شود.
اول اینکه گفته بودند از ساعت۱۸تا۲۰برگزارمیشه، اماساعت ۱۹شروع شد و ما این مسئله رو به سختی فهمیدیم چون کسی پاسخ گو نبود و درها بسته بود. مراسم فقط تواشیح و قرائت چندآیه توسط آقای شاکرنژاد و خواندن یک حدیث توسط یک روحانی بود. اما وقتی مراسم تمام شد مسئولین برگزاری توانایی اداره خروج زنان از مجلس رو نداشتند و آنقدر وحشی بازی صورت گرفت برای گرفتن غذا. ما به سختی توانستیم گوشه ای را پیداکنیم تا زیر دست و پا له نشویم. در آخر که جمعیت خلوت شد گفتند غذا تمام شده و ما نه توانستیم نماز اول وقت بخوانیم چون تقریبا یک ساعت طول کشید از آنجا بیرون بیاییم ، و نه اینکه افطاری به ما دادند. (البته گفتند افرادی که از طرف موسسه دعوت شده بودند خیلی کم بودند و بقیه مردم عادی بودند.)
ما را از راه دور با زبان روزه کشاندند به این مراسم و بدون هیچ برنامه ای و هیچ نظمی و هیچ افطاری به منزل بازگرداندند.
واقعا برای این سیستم که ادعای قرآنی بودن داره متاسفم .آبروی هر چی قرآنی بودن رو بردند.
اونجا بچه ای به مادرش میگفت مامان منو تو آوردی اینجا، منو دیگه اینجور جاها نیاری دیگه.
این صحنه در ذهن بچه حک شد که افراد قرآنی چه افراد بی نظمی هستند.
« ما امید به تربیت افراد واقعا قرآنی داریم. »